نقطه سرخط

گاهی چه اصرار بیهوده ایست ، اثبات دوست داشتنمان ... چرا که دوست ترمان دارند وقتی دوستشان نداریم !!!

بنده ای خدا را گفت:

اگر سرنوشت مرا تو نوشته ای پس چرا دعا کنم؟

 

 خدا گفت : شاید نوشته باشم :

هرچه دعا کند !!!!…

 

+نوشته شده در دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت9:19توسط سوده | |

 

نخستین نگاهی که ما را به هم دوخت ؛ نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت

نخستین کلامی که دلهای ما را به بوی آشنایی سپرد و به مهمانی عشق برد

پر از مهر بودی ، پر از نور بودم ، همه شوق بودی همه شور بودم

چه خوش لحظه هایی که دزدانه از هم نگاهی ربودیم و رازی نهفتیم

چه خوش لحظه هایی که می خواهمت را به شرم و خموشی نگفتیم و گفتیم

دو آوای تنهای سرگشته بودیم ؛ رها در گذرگاه هستی !

به سوی هم از دورها پر گشودیم،چه خوش لحظه هایی که هم را شنیدیم

چه خوش لحظه هایی که در پرده عشق چو یک نغمه ی شاد با هم شکفتیم.

تو با آن صفای خدایی ، تو با آن دل و جان سرشار از روشنایی از این خاکیان دور بودی

من آن مرغ شیدا در آن باغ بالنده در عطر و رویا بر آن شاخه های فرا رفته تا عالم بی خیالی

چه مغرور بودم چه مغرور بودم !

من و تو چه دنیای پهناوری آفریدیم ، من و تو به سوی افقهای نا آشنا پر کشیدیم

من و تو ندانسته،دانسته رفتیم و

رفتیم و

رفتیم

چنان شاد ، خوش ، گرم ، پویا که گفتی به سر منزل آرزو ها رسیدیم .

دریغا!دریغا! ندیدیم که دستی در آن آسمانها چه بر لوح پیشانی ما نوشته است !!!

دریغا ! در آن قصه ها و غزل ها نخواندیم که آب و گل با غم سرشته است

فریب و فسون جهان را ؛

تو کر بودی ، من کور بودم

از آن روزها ، آه ، عمری گذشته ، من و تو دگرگونه گشتیم

دنیا دگر گونه گشته است

در این روزگاران بی روشنایی در این تیره شب های غمگین که دیگر

ندانی کجایم ؟ ندانم کجایی؟

چو با یاد آن روزها می نشینم ، چو یاد تو را پیش رو می کشانم

دل جاودان عاشقم را به دنبال آن لحظه ها می کشانم ، سرشتی به همراه این بیتها می فشانم

نخستین نگاهی که ما را به هم دوخت ؛نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت

نخستین کلامی که دلهای ما را به بوی خوش آشنایی سپردو به مهمانی عشق برد

!پر از مهر بودی ، پر از نور بودم ، همه شوق بودی ، همه شور بودم!

"زنده یاد فریدون مشیری"

 

+نوشته شده در شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت8:55توسط سوده | |

 

زن و شوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می راندند. آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند. زن جوان: “یواشتر برو من می ترسم” مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره! زن جوان: “خواهش می کنم، من خیلی میترسم.” مردجوان: “خوب، اما اول باید بگی دوستم داری!” زن جوان: “دوستت دارم، حالا میشه یواشتر برونی؟” مرد جوان: “مرا محکم بگیر” زن جوان: “خوب، حالا میشه یواشتر؟” مرد جوان: “باشه، به شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری، آخه نمی تونم راحت برونم، اذیتم می کنه.”

 روز بعد روزنامه ها نوشتند برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه آفرید. در این سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت. مرد از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود پس بدون این که زن را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند و این است عشق واقعی!

+نوشته شده در جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت14:23توسط سوده | |

 

 

برای تو مینویسم، برای تو که روزی مدعی عاشقی بودی! وشاید هنوز هم پای این ادعا باشی. شاید.. نمی دانم...!


ادامه مطلب

+نوشته شده در چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت16:33توسط سوده | |

 

چه خبر از دل تو ؟   

نفسش مثل نفسهای کوچک دل من می گیرد ؟   

یا به یک خنده ی چشمان پر از ناز کسی میمیرد ؟   

چه خبر از دل تو ؟    

دل مغرور تو هم مثل دل عاشق من می گیرد ؟   

مثل رؤیای رسیدن به خدا ..... همه شب تا به افق   

دل من نیز آزادگی قلب تو .... پر می گیرد ؟  

چه خبر از دل تو ؟  

+نوشته شده در پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت15:19توسط سوده | |

روزای خیلی طلایی یادته؟

روزای خیلی طلایی یادته؟ روز ترس از جدایی، یادته؟

روز تمرین اشاره یادته؟ شب چیدن ستاره یادته؟

شعرای کتاب درسی یادته؟ یادته گفتی می ترسی ،یادته؟

عکسمون تو قاب عکس و ، یادته؟ بله بدون مکث و یادته؟



دستمون تو دست هم بود یادته؟ غصه هامون کم کم بود، یادته؟

چشم نازت مال من بود یادته؟ دیدن من غدغن بود یادته؟

روزگار قهر و آشتی یادته؟ هیج کس و جز من نداشتی ، یادته؟



رویاهای آسمونی ،یادته؟ قول دادی پیشم بمونی، یادته؟

روزای بی غم و غصه یادته؟ ببینم اول قصه یادته؟



عصر ابراز علاقه یادته؟ خبر خوش کلاغه ،یادته

دست گرمت تو زمستون یادته؟ شونه من زیر بارون یادته؟

واسه خنده اجازه یادته؟ اونا که می گفتی رازه ؛ یادته؟





یادته فال های حافظ تو حیاط ؟ یادته قسم جون شاخه نبات؟

گل سرخا رو نچیدیم یادته؟ یه روزی هم و ندیدیم ؛ یادته؟

حرفامون سر صداقت یادته؟ تو ، تو مجازات خیانت ، یادته؟

پنهونی سر قرارا ، یادته؟ تأخیرات توی بهارا یادته؟

گوش ندادیم به نصیحت، یادته؟ گشتنت دنبال فرصت یادته؟

دستات و میخوام بگیرم یادته؟ راستی تو ، بی تو می میرم یادته؟





دونه دادن به کبوتر یادته؟ خاطرات توی دفتر یادته؟

فال با نیت رسیدن یادته؟ طعم قهوه رو چشیدن یادته؟

واسه فال قهوه رو خوردن یادته؟ روزی صد بار بی تو مردن ، یادته؟

یادته دعا، یادته دعای زیر طاقیا ؟ کنار بوته های عقاقیا ؟

زیر اون درخت گیلاس، یادته؟ با دوتا شاخه گل یاس؛ یادته؟

یادته گفتن راز ،به قاصدک ؟ یادته، چه قدر به هم گفتیم، کمک ؟

فکر بودن توی قایق یادته؟ تو به من گفتی شقایق، یادته؟

پیش هم بودیم نذاشتن، یادته؟ اونا ما رو دوست نداشتن ،یادته؟

نامه بدون امضاء یادته؟ اسم مستعار رویا ، یادته؟

طرح اون انگشتر من یادته؟ پاسخ مختصر من یادته؟

فال حافظ شب یلدا ، یادته؟ اسمم و گذاشتی شیدا یادته؟

چیزی خواستیم از خدامون یادته؟ مستجاب نشد دعامون، یادته؟

چشمون زدن حسودا یادته؟ چشامون شد مثل رودا ، یادته؟

گفتی ما باید جداشیم یادته؟ 

گفتی ما باید جداشیم یادته؟ گفتی باید بی وفاشیم ، یادته؟

یه دفه ازم بریدی ؛ یادته؟ خط رو اسم من کشیدی ؛یادته؟
گفتی عشق تو هوس بود یادته؟ گفتی خوب بود ولی، بس بود یادته؟

حلقه من دست تو دیدم؛ یادته؟

حلقه من دست تو دیدم یادته؟ کلی سرزنش شنیدم ؛ یادته؟

چشم من به چشمت افتاد یادته؟کاری که دست دلم داد ؛ یادته؟

حالا اومدم، همون جا وایسادم؛

اما قول دادم به قلبم و خدا، دیگه دل ندم به عشق آدما 

حیف شعری که نوشتم یادته ؛ شعر من بدم باشه، زیادته، حیف شعری که نوشتم یادته

شعر من بده ولی، زیادته

+نوشته شده در دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت8:27توسط سوده | |

دلم برای کسی تنگ است

که چشمهای قشنگش را

به عمق آبی دریا می‌دوخت

و شعرهای قشنگی

چون پرواز پرنده‌ها می‌خواند

 

دلم برای کسی تنگ است

کسی که خالی وجودم را از خود پر می‌کرد

و پری دلم را با وجود خود خالی

دلم برای کسی تنگ است

کسی که بی من ماند

کسی که با من نیست

دلم برای کسی تنگ است

که بیاید

و به هر رفتنی پایان دهد

دلم برای کسی تنگ است

که آمد

رفت

و پایان داد

کسی

کسی که من همیشه دلم برایش تنگ می‌شود

+نوشته شده در شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت11:29توسط سوده | |