نقطه سرخط

گاهی چه اصرار بیهوده ایست ، اثبات دوست داشتنمان ... چرا که دوست ترمان دارند وقتی دوستشان نداریم !!!

 

دل هیچکی مثل من غربت اینجا رونداره
دیگه حرفای علاقه همه مردن تو دلم
مث گنجشکای بی لونه و بی جای محله
دیگه هیچ جا تودرختا جای من نیست که برم
باتو بودن خیلی وقته که گذشته
بی تو بودن مث مهر سر نوشته
دیگه اسم تورو هی زمزمه کردن
واسه من نه تو میشه نه فرقی داره
بارونه از سرشب همش می باره
تو گوشم داد می زنه همش می ناله
میگه هیچکی مث من غربت اینجا رو نداره
زندگی ارزش این همه اشکارو نداره

+نوشته شده در پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:,ساعت11:22توسط سوده | |

عجب هوای سردیه امروز!!!!!!!!!!!!

اینقدر با بروبچ برف بازی کردیم که الان که دارم این پست رو تایپ می کنم دستام به شدت می سوزه و قرمز شده  ولی اشکالی نداره... همین که چندنفری با دوستام کنارهم بودیم و یه نیم ساعتی رو خوش گذروندیم به دنیا می ارزه. تازه با کمترین امکانات هم توی محوطه ی دانشکده مون یه آدم برفی ساختیم و کلی باهاش عکس یادگاری انداختیم.

راست می گن که رفاقت مثل آدم برفی میمونه ، درست کردنش راحت اما نگه داشتنش سخت !

+نوشته شده در دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:,ساعت12:29توسط سوده | |